ماجراهای 17 ماهگی ...
نیمه ی خرداد است و بوی تابستان می آید، بوی گرما و تابش خورشید و ساحل دریا و ... پسر کوچولوی ما هم دیروز 17 ماهه شد و یک ماهی بیشتر به یکسال و نیمه گی باقی نمانده است ... آرسن ما حالا دیگه میتونه کلمات زیادی رو به زبون بیاره و چیزهایی رو که میخواد رو خودش با کلمات بامزه به ما برسونه ... اینقدر پسرک ما از یک سالگی به بعد بزرگ شده و تغییر کرده که با دیدن عکسهای زیر یک سالش با خودمان می گوییم این آرسن است واین عکسها هم آرسن هستند! حالا برویم سراغ ماجراهای این ماه آرسن جون : ترم اول کارگاه مادر و کودک من و آرسن هم در اوایل ...