آرسن آرسن ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

آرسن نگو، قند و عسل ...

ماجراهای 17 ماهگی ...

نیمه ی خرداد است و بوی تابستان می آید، بوی گرما و تابش خورشید و ساحل دریا و ...   پسر کوچولوی ما  هم دیروز 17 ماهه شد و یک ماهی بیشتر به یکسال و نیمه گی باقی نمانده است ...   آرسن ما حالا دیگه میتونه کلمات زیادی رو به زبون بیاره و  چیزهایی رو که میخواد رو خودش با کلمات   بامزه به ما برسونه ... اینقدر پسرک ما از یک سالگی به بعد بزرگ شده و تغییر کرده که با دیدن عکسهای   زیر یک سالش با خودمان می گوییم این آرسن است واین عکسها هم آرسن هستند!   حالا برویم سراغ ماجراهای این ماه آرسن جون : ترم اول کارگاه مادر و کودک من و آرسن هم در اوایل ...
21 خرداد 1393

تولد یک سالگی آرسن جون با تم آدم برفی ...

فرزندم یک تابستان، یک پاییز، یک زمستان و یک بهار را دیدی، باقی همه تکراری است  به جز مهربانی... 20 دی ماه رسید و درست یک سال از تولد پسرکمون گذشت... حالا نوزاد کوچک پارسال، پسر شیرین و زیبایی شده که می نشیند، می خندد، راه می رود، بازی می کند و با کلمات خاص خودش صدایمان می کند و دل می برد ... از اول دی ماه من و بابایی در تب و تاب برگزاری جشن تولد یک‌ سالگی آرسن جونمون بودیم  خلاصه چون پسرمون متولد دی ماه و زمستان بود تم تولدش شد: آدم برفی... بابایی مهربون و هنرمند یک تم زیبا با مضمون زمستان و آدم برفی برای پسرک طراحی کرد و ...
27 دی 1392

جشن دندونی آرسن جون...

روزها گذشت و گذشت تا اینکه دو تا نیش کوچولو تبدیل به دو تا دندون خوشگل و سفید و تیز شد و مرتب و منظم  در دهان آرسن جونمون  نشست  البته انگاری دندانهای بالایی هم عجله دارند چون دوباره پسرکمون دچار درد و بی قراری شده و با انگشتای کوچولوش لثه های بالاییش رو میخارونه ...    خلاصه ما روز 20 شهریور یعنی درست روز  8 ماهگی آرسن جون  جشن دندونیش رو  هم برگزار کردیم ... مادربزرگی و خاله ها و عمه ها و دخترخاله ها و دخترعمه ها و همه و همه اومدند تا همراه ما  با شور و عشق به دندون های کوچولو و سفیدت تبریک بگویند ، روز بسیار خوب و زیبایی بود پر از انرژی و شادی همراه با کیک، شمع، کف...
22 شهريور 1392
1